بیای توضرر نمی کنی

این وب مال شماست
با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ بیای توضرر نمی کنی خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

بـه افتخـارمـ...:)))

من باتو صادق بودم ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اما تو با من اصغر بودی...

 


ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺮﺍﯼ پسراس..
ﻣﺜﻼ ﻫﻤﯿﻦ ما دخترااا
ﻭﺍﻻ ﺑﻪ ﻗﺮﺍﻥ ﭼﻘﺪ ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺴﻦ ﺍﯾﻦ ﮐﺼﺎﻓﻄا

 

 

هر آدمی تو زندگیش حداقل یه بار مسواک یکی دیگه رو انداخته کف دستشویی. ورش داشته فوتش کرده گذاشته سر جاش
گفتم فقط در جریان باشین

 


اینهمه زبان بلدم
(مادری، غیر مادری، اشاره، فیزیکی، روحی، توهمی، ارواح، اشیا و …)
اما هنوز نتونستم به بعضیا بفهمونم :
به تو ربطی نداره

 


مارمولکا همیشه یه جوری میدون که انگار دسشویی دارن !

 

حالم خیلی بده . . . . بریم قلیون
خیلی خوشحالم . . . . بریم قلیون
حوصله ندارم . . . . . . بریم قلیون
بنزین ندارم . . . . . . . بریم قلیون
کلاس لغو شد . . . . . بریم قلیون
مدرکمو گرفتم . شیرینیش ؟ . . . . بریم قلیون
لامصب یه پا مدرسان شریفه این قلیون

 


ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ ﻋﻤﻪ ﺳﻮﺳﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﺳﺎﮐﻦ ﮐﺎﻟﯿﻔﺮﻧﯿﺎﺳﺖ ﻭ
ﻣﻮﻟﺘﯽ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﺭﻩ ﻭ ﯾﻪ پسر ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻗﺮﺍﺭﻩ
ﺑﯿﺎﺩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻨﻮ ﺍﺯﯾﻦ ﺟﺎ ﺑﺒﺮﻩ ﮐﺎﻟﯿﻔﺮﻧﯿﺎ ﻭ عروسش بشم
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ؟؟؟

 

مـن جـدیـدن کشـفـ کـردمـ چقـد تـو پسـتـ طنـز استعـداد دارمـ...

[ جمعه 25 مهر 1393برچسب:, ] [ 11:52 ] [ amir ]
[ ]

اسمت چیه

طرف به انگلیسیه میگه اسمت چیه؟میگه وات هستم ، جیمز وات...

انگلیسیه میپرسه اسم تو چیه؟ طرف میگه باس هستم ، عـَب باس!

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, ] [ 19:0 ] [ amir ]
[ ]

شانس

پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم می‌زد.

 

روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد.

همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند:

عجب بد شانسی‌ای آوردی

پیرمرد جواب داد: بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟

چندی بعد اسب پیرمرد به همراه چند اسب وحشی دیگر

به خانه‌ی پیرمرد بازگشت.

 

این‌بار همسایگان با خوشحالی به او گفتند: عجب خوش شانسی‌ای

آوردی!

 

اما پیرمرد جواب داد: خوش شانسی؟ بد شانسی؟ کسی چه می‌داند؟

بعد از مدتی پسر جوان پیرمرد در حالی که سعی می‌کرد یکی از آن

اسب‌های وحشی را رام کند از روی اسب به زمین خورد و پایش شکست.

 

باز همسایگان گفتند: “عجب بد شانسی‌ای آوردی!” و این‌بار هم پیرمرد

 

جواب داد: “بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟”

در همان هنگام، ماموران حکومتی به روستا آمدند.

 

آن‌ها برای ارتش به سربازهای جوان احتیاج داشتند.

 

از این رو هرچه جوان در روستا بود را برای سربازی با خود بردند،

 

اما وقتی دیدند که پسر پیرمرد پایش شکسته است و نمی‌تواند

راه برود، از بردن او منصرف شدند/

 

“خوش شانسی؟ بد شانسی؟ چـــه می‌داند؟

هر حادثه‌ای که در زندگی ما روی می‌دهد، دو روی دارد.

 

یک روی خوب و یک روی بد.

 

هیچ اتفاقی خوب مطلق و یا بد مطلق نیست.

 

بهتر است همیشه این دو را در کنار هم ببینیم.

 

زندگی سرشار از حوادث است…

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, ] [ 18:59 ] [ amir ]
[ ]

امیر این دیگه خود نویسنده هست!!!!!!!!!!

اینو مینویسم به افتخار امیرخشگله.............که بی صبرانه منتظر بروز کردن وبلاگم بود.

خونه خوبه خونه مامانم امیده

خونه خوبه بوی مامانمو میده

 

خونه خوبه خونه مامانم امیده

 

خونه خوبه بوی مامانمو میده

 

اون بیرون خبری نی به جز چشمای بارونی

 

به جز آدمای مجبور مث خودت که به اجباره با اونی

 

اون بیرون خبری نی به جز بدهکارُ آلوده ها

 

ثمره ی سگ دوهاتم که زرشکا و زالومه ها

 

اون بیرون خبری نی به جز صفحه پشت هم چیدن

 

به جز آدمای خسته که به زور با شکمِ گشنه خندیدن

 

پره دود پره جوب پره خون مردایی که کردن پشت به جنگیدن

 

آدما فحش به هم میدن این چیزارو پشت هم دیدم

 

خونه خوبه خونه مامانم امیده

 

خونه خوبه بوی مامانمو میده

 

خونه خوبه خونه مامانم امیده

 

خونه خوبه بوی مامانمو میده

 

 این ضرب المثلِ نابرده رنج گنج نمیدونم چی چی رو کی گفته باید دستشو بوسید

 

خیلی جاها شدیم خسته و کوچیک توی فضای بسته و موزیک

 

آره تو فضای بسته و موزیک عجب مگه داریم

 

خیلی درد خیلی مشکلات خیلی دعوا خیلی بی پولی داشتیم

 

به خیلیا گفتیم میموندی کاشکی خیلی زمین خوردیم و نشد هیچ جوری پاشیم

 

کلی فاصله با پیروزی داشتیم یاد گرفتیم دنیا جای پیزوریاش نی

 

یه سری چیزارم خب نمیشه که گفت آخه افت داره اینجا میدونی جاش نی

 

چقده خوردیم پس گردنی دیگه حال پارتی و مست کردن نی

 

یاد گرفتیم مرام بعضی رفیق ها حتی بدتره از اجنبی

 

یاد گرفتیم حسادت رفیق از رقابت رقیبا خطرناک تره

 

اونی که میکنه خطر پاک تره میبره اون که میمونه عقب آخرش

 

نه حوصله ی نصیحت دارم نه سر در میاره کسی از کارم

 

نه میدونه چیزی کسی دربارمُ خودمو بستم به مسیرم کارم

 

من با یه موج بیمار تکیه به کنج دیوار خسته از همه خسته از خالی بودن جای صدام تو برج میلاد

 

داستان عجیبیه دلم تنگه واسه مجیدیه

 

واسه بچگیام واسه زادگام واسه مدرسه واسه باشگام

 

واسه زبریه دستای بابام اخمای آقام حرفای مامان

 

اینی که هستم فرق داره باهام واسه اینه که درد داره کارام

 

دلم تنگه واسه عادی بودن واسه دور از چیزای مادی بودن

 

آره یه جورایی کندم از همه اینجوری توقعا کمتر ازمه

 

ترجیح میدم تنها بشینم بی اعتناع به هرچی هر طرفمه

 

هرکی هر طرفمه وقتی درد نداری همدمن همه

 

خونه خوبه خونه مامانم امیده

 

خونه خوبه بوی مامانمو میده

 

خونه خوبه خونه خونمون ایرانه

 

به خدا اون بیرون هیچ خبری نی همه چی همین جاس تو خونمون تو همین خاک

 

سلامتی همه اونایی که تو همین خاک متولد شدن واسه همین خاک جنگیدن و جزء همین خاک شدن

 

سلامتی شهیدا حاج حسینا تو دلی ها سلامتی ناصر حجازیا ایرج قادریا

 

سلامتی استعدادایی که ستاره نشدن اما ایرونی موندنو اسطوره میشن

 

سلامتی اسطوره هایی که با بی لطفی خدافظی کردن آقا مهدوی کیا علی آقا کریمی

 

سلامتی داداشیای تو زندون دست فروشای تو میدون

 

سلامتی پدر مادرا سلامتی دست تنگا سلامتی درد دیده ها داغ دارا بیمارا

 

 

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, ] [ 18:55 ] [ amir ]
[ ]

امتحان نهایی

سلام بعد از حدود یه سال برگشتم سال سومیا درباره امتحان نهایی نظر بدین اگه میشه نمره ی چند درستونو بنویسین...

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, ] [ 18:54 ] [ amir ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد